مشابه

مشابه

Moshabe
مشابه

مشابه

Moshabe

دانلود پکیج (پروتکل) درمان شناختی-رفتاری هیپوکاندریا یا خود بیمار انگاری (نگرانی بیهوده درباره سلامت خود)


پکیج (پروتکل) درمان شناختی-رفتاری هیپوکاندریا یا خود بیمار انگاری (نگرانی بیهوده درباره سلامت خود)

پکیج (پروتکل) درمان شناختیرفتاری هیپوکاندریا یا خود بیمار انگاری (نگرانی بیهوده درباره سلامت خود) در 65 صفحه فارسی در قالب فایل ورد قابل ویرایش

دانلود پکیج (پروتکل) درمان شناختی-رفتاری هیپوکاندریا یا خود بیمار انگاری (نگرانی بیهوده درباره سلامت خود)

پروتکل درمان شناختی رفتاری هیپوکاندریا یا خود بیمار انگاری
پکیج درمان شناختی رفتاری هیپوکاندریا یا خود بیمار انگاری
درمان شناختی رفتاری هیپوکاندریا یا خود بیمار انگاری
دانلود پروتکل درمان شناختی رفتاری هیپوکاندریا یا خود بیمار انگاری
پروتکل درمان خود بیمار انگاری
پکیج درمان خود بیمار انگاری
درمان شناختی رفتاری خود بیمار انگاری
دسته بندی پکیج های درمانی روانشناسی
فرمت فایل doc
حجم فایل 2104 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 65

پکیج (پروتکل) درمان شناختی-رفتاری هیپوکاندریا یا خود بیمار انگاری (نگرانی بیهوده درباره سلامت خود) در 65 صفحه فارسی در قالب فایل ورد قابل ویرایش

 

ویژگی های فایل:

شامل 13 جلسه درمان و ارزیابی (3 جلسه ارزیابی + 10 جلسه درمانی)

شامل توضیحات کامل درباره بیماری، تشخیص آن، مفهوم، اصول شناخت بیمار، شرح کامل 13 جلسه ارزیابی و درمان، پرسشنامه ها و فرم های مربوطه و منابع

دارای توضیحات کامل هر جلسه

65 صفحه ورد قابل ویرایش

با فونت B Nazanin سایز 14 و فاصله خطوط 1.5

برگرفته از فصل 11 کتاب International Handbook of Cognitive and Behavioural Treatments for Psychological Disorders که به رایگان همراه فایل دریافت می کنید.

دارای رفرنس معتبر و به شیوه APA

این محصول مناسب برای دانشجویان، اساتید، روانشناسان، کلاسهای آموزشی، کنفرانسها، وبینارها، متخصصین و سایر رشته های مرتبط می‌باشد.


فهرست مطالب:

معرفی

مفهوم و تشخیص

طبقه بندی توسط انجمن روانپزشکی آمریکا

طبقه بندی سازمان جهانی بهداشت

تقویت حسگر های عصبی

تکنیک های رفتاری

برنامه های رفتار شناسی ساختاری

درمان تفسیرات فاجعه بار و فرضیه های نامناسب

پروتکل درمان و شرح جلسات ارزیابی و درمان

منابع

ضمیمه ها


بخشی از متن:

معرفی:
یکی از ریشه دار ترین آن ها در توصیف هیپوکاندریا دشواری تفهیم در درمان آن است. اکثر درمانگاه ها هیپوکاندریا را به عنوان یک موضوع تغییر ناپذیر با یک پیش بینی بسیار بد در نظر می گیرند. دلایل مختلف برای توجیه این تصور منفی ارائه شده است  (Barsky,Geringer & Wool, 1988a). در وهله ی اول، هیپوکاندریک ها با مخالفت در برابر مداخله های پزشکی همراه با عوارض ، تشدید علائم یا ارائه ی درخواست های جدید که جایگزین قبلی ها هستند، واکنش نشان می دهند. در وهله ی دوم ، آن ها از آن جا که معتقدند مشکلشان منحصرا فیزیکی است، به خوبی یک مقاومت روانی نشان می دهند. در نهایت، آن ها بیمارانی هستند که از یک سو به صورت وابسته به پزشکان خود ظاهر شده و از سویی دیگر خصمانه و با تمایل پیشنهاد کمک از آن ها را رد می کنند که به ناچار مانع برقراری یک پیوستگی درمانی مناسب است. به هر حال، حتی تشخیص هیپوکاندریا یک مشکل باالقوه در درمان است. ما نباید فراموش کنیم که سردی و بی علاقگی بعضی متخصصان سلامت در این اختلال در باور به این موضوع است که هیپوکاندریک ها بیماران غیر قابل درمان هستند . به عنوان مثال هر روشی که برای بهبود شرایط آن ها تلاش کند به شکست می انجامد. با وجود "باورسیاه" که برای سال ها با درمان هیپوکاندریا همراه بوده است، خوشبختانه ما امروزه یک استقبال افزایش یافته در مطالعه ی این اختلال و تمام جنبه های آن به ویژه درمانی نشان می دهیم. این " نتیجه ی جدید " یک محصول از مدل های علمی – تئوری گونه است که معالج را در استراتژی های طراحی شده امیدوار می کند. با توجه به این ملاحظات و تمرکز بر نکات این مطالعه ی موجود ، ما از طریق متناسب ترین همکاری ها در تفهیم و درمان هیپوکاندریا که در سال های اخیراتفاق افتاده ، تلاش می کنیم.
( مفهوم و تشخیص)
مفهوم کنونی هیپوکاندریا به عنوان "  نگرانی بیش از حد درباره ی سلامتی خود " است که یک نتیجه از یک مفهوم تاریخی است که به زمان پزشکی باستان بر می گردد. در واقع، هیپوکاندریا از بیش از 2 هزار سال پیش ، لفظی قابل تشخیص بوده است. این به این معنی است که چیز های زیادی در طول عمر در خود جای داده است. در واقع، Kellner (1986) به درستی اشاره می کند " تاریخچه ی هیپوکاندریا بیشتر از تاریخچه ی یک اصطلاح نسبی تر از آن مثل سندروم یا اختلال است. اگر ما فقط به مفهوم هیپوکاندریا در حال حاضر توجه کنیم به نظر می رسد لازم است به بیان تعاریف فرموله شده با 2 سیستم نشانه شناسی در حوزه های بالینی اشاره شود: ویرایش چهارم از کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی
 (APA, 1994)  و اصلاح دهم از طبقه بندی بین المللی بیماری ها (WHO, 1992).


طبقه بندی توسط انجمن روانپزشکی آمریکا
DSM-IV (APA, 1994) هیپوکاندریا را در یک طبقه ی کلی از اختلالات حالت جسمانی قرار می دهد که ویژگی رایج که این گروه از اختلالات را مشخص می کند" حضور علائم فیزیکی است که یک شرایط کلی پزشکی می خواهد" و به طور کامل با یک وضعیت پزشکی کلی ، با اثرات مستقیم از یک ماده روانگردان یا با هر اختلال ذهنی دیگری ( مانند اختلال استرس و اضطراب )، شرح داده نمی شود. علائم باید موجب درمان چشمگیر اختلالات یا معضلات جامعه، اشتغال یا سایر موارد عملکردی باشد. طبق پیشنهاد Clark, Watson & Reynolds (1995)  تعریف ارائه شده توسط DSM-IV از اختلالات جسمانی شامل اختلالاتی مانند هیپوکاندریا یا اختلالات بدنی نمی شود. پس مشخصه ی اصلی آن ها هیچ نشانه ی فیزیکی ای ندارد. به همین دلیل ، Clark (1995) نشان داد از جمله احساسات اشتباه افراد درباره ی خود در مورد نشانه های جسمی و ویزگی های ظاهری در اختلالات عصبی است. نمود تعریف اصلی هیپوکاندریا ، طبق تعریف DSM-IV ، ترس  و یا باور به این است که کسی که از بیماری جدی رنج می برد در بیان نادرست نشانه های ظاهری ریشه دارد. این ترس یا سرزنش ، یک ویژگی هذیانی ندارد و محدود به جنبه ی فیزیکی هم نیست. ادامه دارد...

 

نمونه ای از جلسات که در این پروتکل وجود دارد:

پروتکل درمان:
این بخش به طور مختصری از برنامه ی درمانی می گوید که ما از طرح پیشنهادی
Salkovskis and Warwick (Salkovskis, 1989, 1991; Salkovskis & Warwick, 1986; Warwick, 1989; Warwick & Salkovskis, 1989, 1990)
ساخته بودیم.
پروتکل ما در حال حاضر شامل 2 مرحله است، اولی با ارزیابی مشکل در ارتباط است و دومی شامل هسته ای از درمان بخوردار است.

مرحله ی ارزیابی:
فرآیند ارزیابی در 3 جلسه انجام می شود. به طور کلی پیشنهادات خارجی ( جدول 2 ) را دنبال می کند. دو جلسه ی اول برای تقویت آگاهی از مشکل با استفاده از اطلاعات کلامی که از بیمار گرفته می شود انجام می شود.
این اطلاعات می تواند با استفاده از یادآوری بالینی و یک پرسشنامه ی بیوگرافی که دیدگاه کامل تری از وضعیت زندگی بیمار می دهد تکمیل شود.

موضوعات جلسه ی 1 و 2 :
1. کشف گرایش بیمار نسبت به درمان روانشناسی
2. تاکتیک هایی برای ایجاد همکاری در بیمار
3. شرح مختصری از مشکل
4. شروع و دنبال کردن مسیر مشکل
5. شرح تفصیلی از مشکل
ادامه دارد .....

 

فاز درمان
درمان تلاش برای دستیابی با اهداف زیر است(Warwick, 1989; Warwick & Salkovskis, 1990):
1.    تشخیص فرضیه های نامناسب در مورد نشانه های جسمانی، بیماری و رفتار های سلامتی و جایگزین کردن آن ها با رفتار های منطبق تر
2.    مدیریت برای نشان دادن علائم جسمانی غیر آسیب شناسانه به علل خوشخیم با احتمال بالاتری از وقوع
3.    سرکوب رفتار های مشکوک مرتبط با حفظ تمایل بیش از حد به سلامتی.
برنامه ی درمانی طراحی شده که در طی 10 جلسه اعمال شد، هریک حدود یک ساعت ( به جز اولی که کمی طولانی تر بود ) برای دوره یک هفته ای طول کشید. جلسات به 3 شکل مختلف تشکیل شد: فاز اول ، گسترش مدل و ایجاد سازگار ی ( جلسات 1 و2 )، فاز دوم، استراتژی های معالجه ( جلسات 3،4،5،6،7،8،) و فاز سوم، پیشگیری از عود کردن  ( جلسات 9 و 10 ). توصیه شده که استراتژی های درمان متنوعی اعمال شود که برنامه با قوانین کلی ارائه شده در جدول 3-11 تهیه شود.


فرموله بندی مدل و ایجاد سازگاری ( مصالحه )
 برنامه ی جلسه اول:
1. معرفی این فرضیه که بیمار براین باور است مشکل را توضیح دهد. ( اختلال جسمانی)
2. پیشنهاد یک فرضیه جایگزین جدید ( مشکل اضطراب ) توضیح به بیماری درباره ی :
a. اضطراب چیست؟
b. اهمیت پذیرش اضطراب
c. راه های نشان دادن اضطراب
d. ارتباط بین تفکرات، احساس و رفتار ها
e. ارائه ی مدل رفتار شناسی Warwick and Salkovskis از هیپوکاندریا با استفاده از مثال " فوبیای قلبی"
f. توضیح یک مدل مشابه با مورد بیمار
3. تکلیف خانه

شرح جلسه:

1- معرفی فرضیه که بیمار باور دارد مشکلش را  توضیح دهد ( اختلال ارگانیک ). جلسه با یک سنتز از اطلاعات بیمار در رخداد های قبلی آغاز می شود ( مثلا از علائم و نشانه های او، چیزی که راجع به آن ها فکر می کند، شیوه ای که او در آن تأثیر می پذیرد ) تأکید می کند بر حقایقی که به عنوان مدارکی از وجود یک بیماری فیزیکی جدی اند.
 
2- پیشنهاد یک فرضیه جایگزین جدید ( مشکل اضطراب )، ممکن است یک فرضیه جایگزین جدید معرفی شود که بیمار ببیند که حقایقی وجود دارد که با بیماری ای که او ادعا می کند منطبق نیست. به منظور انجام این کار، حقیقت این است که پزشک هیچ بیماری ای را پیدا نکرده و معاینات و آزمایشات پزشکی وجود یک مشکل فیزیکی مشخص را نشان نداده اند.
پس در برخورد با فرضیه اولیه که بیمار آن را حفظ کرده است ( که او به شدت بیمار است )معالج پیشنهاد می کند که امکان حل مشکل از دیدگاه های مختلف قابل حل است به این معنا که یک مشکل اضطراب وجود دارد. برای کمک به درک بیمار این پیشنهاد جدید مفاهیم مقدماتی کلی را مورد بحث قرار داده  و با مثال های مختلفی تشریح می شود که می توان انتزاعی و یا از تجربه ی روزامه ی شخصی به دست آید. قسمت آموزشی این جلسه با هدف بیان موارد زیر است:
a. اضطراب چیست؟ اضطراب با عنوان یک احساس توصیف می شود که همه ی مردم آن را تجربه کرده و شامل کارهایی است که به عنوان یک مکانیزم هشدار دهنده زمانی که ما در وضعیتی تهدید کننده قرار داریم،فعال کننده است.


b. اهمیت پذیرش اضطراب: این تأکید دارد که این واکنش یک اهمیت انطباقی دارد زیرا به افراد اجازه می دهدتا ابزار لازم را در معرض خطر قرار داده یا از آن فرار کنند. با این حال اضطراب ممکن است در برخی موارد مشکل ساز باشد مانند هنگامی که در شرایط امن فعال شود.


c. راه هایی که در آن اضطراب نشان داده شده است. اضطراب در 3 سطح بیان می شود:
فیزیولوژیکی، شناختی و رفتاری . با توجه به اولی، توضیح داده شده است که هنگامی که فرد یک سطح بالایی از اضطراب را تجربه می کند یک مجموعه از تغییرات در بدن رخ می دهد. این به دلیل افزایش تحریک فیزیولوژیکی سیستم عصبی آناتومی است که بخشی از سیستم عصبی است که بسیاری از اندام های داخلی ما را کنترل می کند( مانند سیستم های قلبی عروقی و دستگاه گوارش ) به همین دلیل است که وقتی فرد احساس اضطراب می کند. یک سری از علائم مانند افزایش ضربا قلب ، سختی تنفس، احساس سرگیجه، تنش عضلانی، افزایش تعریق و ... رخ می دهد. همه ی این احساسات در ارتباط با تحریک فیزیولوژیکی باعث ناراحتی می شوند ( اما برای سلامتی فرد خطرناک نیستند. تا آن جا که سطح شناختی مطرح است، توضیح داده می شود که روشی که در آن ما به یک وضعیت خاص واکنش نشان می دهیم به طور عمده به نحوی است که ما تفسیر می کنیم یعنی آنچه که در مورد آن فکر می کنیم. برای تشریح تأثیر افکار مثال زیر وجود دارد:ما به شیوه ای که به یک نظر توهین آمیزکه آن را به عنوان خصومت عمدی برداشت می کنیم  واکنش نشان می دهیم ، اگر آن را نتیجه ی روز بدی که بر هم صحبتمان گذشته آن نوع واکنش را نشان نمی دهیم.
در نهایت، اشاره شده است که اضطراب می تواند در یک سطح رفتاری نشان دهنده ی شرایطی که قبلا باعث اضطراب ما شده و پرهیز کرده ایم  و یا پیش بینی حالات احساسی ( رفتار اجتنابی)  یا رها کردن وضعیتی که در آمن شروع به اضطراب کرده ایم باشد ( رفتار افراد).


d. ارتباط بین تفکر ، احساس و رفتار. این رابطه می تواند با استفاده از یک مثال در راستای    Beck et al. (1979, pp. 138-139)تشریح شود. در این مثال از بیمار دعوت شد تا خود را نیمه شب تنها در خانه تصور کند  درحالیکه یک صدای بلند از اتاق دیگر می شنود. با استفاده از یک سری سوال  ( به عنوان مثال چه احساس می کنید وقتی به ان فکر می کنید؟ چه اتفاقی انجام می دهید؟ ) او میخواهد ببیند که اگر او فکر می کرد در آن " یک سرقت از خانه بود"می تواند مضطرب شود و دست به انجام کاری بزند تا خطر به حداقل برسد ( مخی کردن خود  یا خبر کردن پلیس) . به هر حال اگر او فکر می کرد " پنجره باز است و باد سروصدا می کند" او احساس آرام  و متفاوتی را تجربه می کرد و به سادگی میخواست پنجره را ببندد. برای نشان دادن رابطه ی بین افکار، احساسات و رفتار ممکن است مفید باشد که از بعضی از موارد نگرانی درباره ی سلامتی ثبت شده توسط بیمار در دفتر یادداشت روزانه استفاده شود. به همین ترتیب، در ارتباط با علائم جسمانی ، اطلاعاتی درباره ی نحوه ی تأثیر عوامل خاص بر ظاهر و تشدید علائم و احساسات جسمانی داده شده است. برای نشان دادن این مورد، مثال هایی مانند توجه به افزایش ضربان قلب یا رنج بردن از اسهال زمانی که به ما حس عصبی دست می دهد یا بدتر شدن فرآیند التیام زخم اگر به طور مداوم آن را لمس کنیم وجود دارد.


e. ارائه ی مدل رفتار شناسی از هیپوکاندریا Warwick and Slakonskis. ( توسعه و مکانیزم هایی که مشکل را حفظ می کنند با استفاده از مدل  " فوبیای قلبی" شرح زیر می تواند مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثالی از یک نمونه ی معمول  " فوبیای قلبی"( modified from Warwick & Salkovskis, 1989):
" از زمان مرگ پدرش از یک تومور مغزی 15 ساله ، مرد شروع به به باور کرد " نشانه های جسمانی همیشه علت وجود بیماری اند زیرا اگر اینطور نبود ، آنها وجود نداشتند." اخیرا و از زمان مرگ ناگهانی یک دوست نزدیک به دلیل حمله ی قلبی ، او شروع به تمرکز بر احساسات بدنی خود کرده است مانند افزایش ضربان قلب که تا آن لحظه متوجه آن نبود. این واقعیت اعتقاد او و مجموعه ای از ایده های مرتبط با نشانه ها یش او را فعال کرد. بنابر این شروع کرد به احساسات منفی به عنوان مثال " من ممکن است یک بیماری قلبی داشته باشم"، " من ممکن است حمله ی قلبی داشته باشم"، " هیچ راه حلی نیست"، " من خواهم مرد" و ... و همچنین تصاویر ناخوشایند مانند دیدن خود در یک تابوت با خانواده اش که در اطراف وی گریه می کنند. همه ی این ها باعث اضطرابی بزرگ و نگرانی درباره ی سلامتی اش می شود. و به طور مداوم علائم را در قفسه ی سینه اش، فرکانس تپش قلبش توجه می کرد. سینه ها و دست در بازوی چپش زمانیکه به ماهیچه هایش می آمد بررسی می کرد و از همسرش می خواست تا او را دلداری دهد و هر هفته به دکتر برود با وجود این واقعیت که او در بسیاری از موارد مطمئن بود که قلب او کاملا خوب عمل می کند"
از داستان گفته شده و سوالاتی که از بیمار پرسیده شد می توان این اطلاعات را تولید کرد ( به عنوان مثال، در این مورد چه فکری می کنید؟ فکر می کنید مرگ دوستش چقدر مهم بوده است؟ رفتار بیمار چه تأثیری بر نگرانی هایش در مورد علائم دارد؟ شما فکر می کنیدعلت مشکل کجاست؟ یک طرح تفسیری از توالی گسترش و عوامل ادامه دهنده ی اختلال قلبی به وجود امده است.


f. طراحی یک مدل مشابه با نمونه ی بیمار. توضیحات قبلی بیمار را در موقعیت خوبی قرار می دهد تا آنالیز پرونده ی خود را بپذیرد در شرایطی مشابه با کسانی که وجود دارند. برای انجام این کار، نمودار های توضیحی ایجاد می شوند که شامل اطلاعات مربوط جمع آوری شده در طی ارزیابی اند ، همیشه سعی می شود تا بیمار فعال شود. در مواردی که بیمار هیچ باوری به جایگزینی پیشنهاد ندارد، اگر او تا به حال حتی یک درصد شک داشته باشد که باور او به رنج بردن از یک بیماری خاص ممکن است اشتباه باشد.معالج اشاره میکند به  اینکه آیا تا به حال فکر کرده است حتی برای یک نمونه معالجه که نشانه ها ممکن است به شیوه ای غیر از یک بیماری جدی تشریح شوند.


3- تکلیف خانه . بیمار تصاویر جذابی در طی جلسه گرفته است و برای تکلیف خانه از او خواسته می شود در باره ی آن ها فکر کند و لیستی از ایده ها درباره ی اینکه با کدام موافق است و با کدام مخالف و در مورد کدام دچار شک و تردید است و یا میخواهد بحث کند تهیه کند. یک جنبه ی حیاتی در طول فرآیند درمان، تمایل بیمار هیپوکاندریک به انتخابی بودن توجه به اطلاعاتی است که منطبق بر باورهای وی از بیماری است که باید مورد توجه قرار بگیرد. از این جهت و برای حفظ بازخورد ثابت، توصیه می شود از بیمار خواسته شود که سوالات اصلی مطرح شده در جلسه  و همچنین ایده هایی که راجع به آن ها فکر میکند را خلاصه کند.

1-     معرفی فرضیه که بیمار باور دارد مشکلش را  توضیح دهد ( اختلال ارگانیک ) . جلسه با یک سنتز از اطلاعات بیمار در رخداد های قبلی آغاز می شود ( مثلا از علائم و نشانه های او، چیزی که راجع به آن ها فکر می کند، شیوه ای که او در آن تأثیر می پذیرد ) تأکید می کند بر حقایقی که به عنوان مدارکی از وجود یک بیماری فیزیکی جدی اند. 

 

2-     پیشنهاد یک فرضیه جایگزین جدید ( مشکل اضطراب )، ممکن است یک فرضیه جایگزین جدید معرفی شود که بیمار ببیند که حقایقی وجود دارد که با بیماری ای که او ادعا می کند منطبق نیست. به منظور انجام این کار، حقیقت این است که پزشک هیچ بیماری ای را پیدا نکرده و معاینات و آزمایشات پزشکی وجود یک مشکل فیزیکی مشخص را نشان نداده اند. 

پس در برخورد با فرضیه اولیه که بیمار آن را حفظ کرده است ( که او به شدت بیمار است )معالج پیشنهاد می کند که امکان حل مشکل از دیدگاه های مختلف قابل حل است به این معنا که یک مشکل اضطراب وجود دارد. برای کمک به درک بیمار این پیشنهاد جدید مفاهیم مقدماتی کلی را مورد بحث قرار داده  و با مثال های مختلفی تشریح می شود که می توان انتزاعی و یا از تجربه ی روزامه ی شخصی به دست آید. قسمت آموزشی این جلسه با هدف بیان موارد زیر است:

a.      اضطراب چیست؟ اضطراب با عنوان یک احساس توصیف می شود که همه ی مردم آن را تجربه کرده و شامل کارهایی است که به عنوان یک مکانیزم هشدار دهنده زمانی که ما در وضعیتی تهدید کننده قرار داریم،فعال کننده است. 

b.     اهمیت پذیرش اضطراب : این تأکید دارد که این واکنش یک اهمیت انطباقی دارد زیرا به افراد اجازه می دهدتا ابزار لازم را در معرض خطر قرار داده یا از آن فرار کنند. با این حال اضطراب ممکن است در برخی موارد مشکل ساز باشد مانند هنگامی که در شرایط امن فعال شود. 

c.     راه هایی که در آن اضطراب نشان داده شده است. اضطراب در 3 سطح بیان می شود:

فیزیولوژیکی، شناختی و رفتاری . با توجه به اولی، توضیح داده شده است که هنگامی که فرد یک سطح بالایی از اضطراب را تجربه می کند یک مجموعه از تغییرات در بدن رخ می دهد. این به دلیل افزایش تحریک فیزیولوژیکی سیستم عصبی آناتومی است که بخشی از سیستم عصبی است که بسیاری از اندام های داخلی ما را کنترل می کند( مانند سیستم های قلبی عروقی و دستگاه گوارش ) به همین دلیل است که وقتی فرد احساس اضطراب می کند. یک سری از علائم مانند افزایش ضربا قلب ، سختی تنفس، احساس سرگیجه، تنش عضلانی، افزایش تعریق و ... رخ می دهد. همه ی این احساسات در ارتباط با تحریک فیزیولوژیکی باعث ناراحتی می شوند ( اما برای سلامتی فرد خطرناک نیستند. تا آن جا که سطح شناختی مطرح است، توضیح داده می شود که روشی که در آن ما به یک وضعیت خاص واکنش نشان می دهیم به طور عمده به نحوی است که ما تفسیر می کنیم یعنی آنچه که در مورد آن فکر می کنیم. برای تشریح تأثیر افکار مثال زیر وجود دارد:ما به شیوه ای که به یک نظر توهین آمیزکه آن را به عنوان خصومت عمدی برداشت می کنیم  واکنش نشان می دهیم ، اگر آن را نتیجه ی روز بدی که بر هم صحبتمان گذشته آن نوع واکنش را نشان نمی دهیم.

در نهایت، اشاره شده است که اضطراب می تواند در یک سطح رفتاری نشان دهنده ی شرایطی که قبلا باعث اضطراب ما شده و پرهیز کرده ایم  و یا پیش بینی حالات احساسی ( رفتار اجتنابی)  یا رها کردن وضعیتی که در آمن شروع به اضطراب کرده ایم باشد ( رفتار افراد).

d.    ارتباط بین تفکر ، احساس و رفتار. این رابطه می تواند با استفاده از یک مثال در راستای    Beck et al. (1979, pp. 138-139)تشریح شود. در این مثال از بیمار دعوت شد تا خود را نیمه شب تنها در خانه تصور کند  درحالیکه یک صدای بلند از اتاق دیگر می شنود. با استفاده از یک سری سوال  ( به عنوان مثال چه احساس می کنید وقتی به ان فکر می کنید؟ چه اتفاقی انجام می دهید؟ ) او میخواهد ببیند که اگر او فکر می کرد در آن " یک سرقت از خانه بود"می تواند مضطرب شود و دست به انجام کاری بزند تا خطر به حداقل برسد ( مخی کردن خود  یا خبر کردن پلیس) . به هر حال اگر او فکر می کرد " پنجره باز است و باد سروصدا می کند" او احساس آرام  و متفاوتی را تجربه می کرد و به سادگی میخواست پنجره را ببندد. برای نشان دادن رابطه ی بین افکار، احساسات و رفتار ممکن است مفید باشد که از بعضی از موارد نگرانی درباره ی سلامتی ثبت شده توسط بیمار در دفتر یادداشت روزانه استفاده شود. به همین ترتیب، در ارتباط با علائم جسمانی ، اطلاعاتی درباره ی نحوه ی تأثیر عوامل خاص بر ظاهر و تشدید علائم و احساسات جسمانی داده شده است. برای نشان دادن این مورد، مثال هایی مانند توجه به افزایش ضربان قلب یا رنج بردن از اسهال زمانی که به ما حس عصبی دست می دهد یا بدتر شدن فرآیند التیام زخم اگر به طور مداوم آن را لمس کنیم وجود دارد.

e.     ارائه ی مدل رفتار شناسی از هیپوکاندریا Warwick and Slakonskis. ( توسعه و مکانیزم هایی که مشکل را حفظ می کنند با استفاده از مدل  " فوبیای قلبی" شرح زیر می تواند مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثالی از یک نمونه ی معمول  " فوبیای قلبی"( modified from Warwick & Salkovskis, 1989):

" از زمان مرگ پدرش از یک تومور مغزی 15 ساله ، مرد شروع به به باور کرد " نشانه های جسمانی همیشه علت وجود بیماری اند زیرا اگر اینطور نبود ، آنها وجود نداشتند." اخیرا و از زمان مرگ ناگهانی یک دوست نزدیک به دلیل حمله ی قلبی ، او شروع به تمرکز بر احساسات بدنی خود کرده است مانند افزایش ضربان قلب که تا آن لحظه متوجه آن نبود. این واقعیت اعتقاد او و مجموعه ای از ایده های مرتبط با نشانه ها یش او را فعال کرد. بنابر این شروع کرد به احساسات منفی به عنوان مثال " من ممکن است یک بیماری قلبی داشته باشم"، " من ممکن است حمله ی قلبی داشته باشم"، " هیچ راه حلی نیست"، " من خواهم مرد" و ... و همچنین تصاویر ناخوشایند مانند دیدن خود در یک تابوت با خانواده اش که در اطراف وی گریه می کنند. همه ی این ها باعث اضطرابی بزرگ و نگرانی درباره ی سلامتی اش می شود. و به طور مداوم علائم را در قفسه ی سینه اش، فرکانس تپش قلبش توجه می کرد. سینه ها و دست در بازوی چپش زمانیکه به ماهیچه هایش می آمد بررسی می کرد و از همسرش می خواست تا او را دلداری دهد و هر هفته به دکتر برود با وجود این واقعیت که او در بسیاری از موارد مطمئن بود که قلب او کاملا خوب عمل می کند"

از داستان گفته شده و سوالاتی که از بیمار پرسیده شد می توان این اطلاعات را تولید کرد ( به عنوان مثال، در این مورد چه فکری می کنید؟ فکر می کنید مرگ دوستش چقدر مهم بوده است؟ رفتار بیمار چه تأثیری بر نگرانی هایش در مورد علائم دارد؟ شما فکر می کنیدعلت مشکل کجاست؟ یک طرح تفسیری از توالی گسترش و عوامل ادامه دهنده ی اختلال قلبی به وجود امده است.

f.      طراحی یک مدل مشابه با نمونه ی بیمار. توضیحات قبلی بیمار را در موقعیت خوبی قرار می دهد تا آنالیز پرونده ی خود را بپذیرد در شرایطی مشابه با کسانی که وجود دارند. برای انجام این کار، نمودار های توضیحی ایجاد می شوند که شامل اطلاعات مربوط جمع آوری شده در طی ارزیابی اند ، همیشه سعی می شود تا بیمار فعال شود. در مواردی که بیمار هیچ باوری به جایگزینی پیشنهاد ندارد، اگر او تا به حال حتی یک درصد شک داشته باشد که باور او به رنج بردن از یک بیماری خاص ممکن است اشتباه باشد.معالج اشاره میکند به  اینکه آیا تا به حال فکر کرده است حتی برای یک نمونه معالجه که نشانه ها ممکن است به شیوه ای غیر از یک بیماری جدی تشریح شوند.

3-    تکلیف خانه . بیمار تصاویر جذابی در طی جلسه گرفته است و برای تکلیف خانه از او خواسته می شود در باره ی آن ها فکر کند و لیستی از ایده ها درباره ی اینکه با کدام موافق است و با کدام مخالف و در مورد کدام دچار شک و تردید است و یا میخواهد بحث کند تهیه کند. یک جنبه ی حیاتی در طول فرآیند درمان، تمایل بیمار هیپوکاندریک به انتخابی بودن توجه به اطلاعاتی است که منطبق بر باورهای وی از بیماری است که باید مورد توجه قرار بگیرد. از این جهت و برای حفظ بازخورد ثابت، توصیه می شود از بیمار خواسته شود که سوالات اصلی مطرح شده در جلسه  و همچنین ایده هایی که راجع به آن ها فکر میکند را خلاصه کند.

دانلود پکیج (پروتکل) درمان شناختی-رفتاری هیپوکاندریا یا خود بیمار انگاری (نگرانی بیهوده درباره سلامت خود)

دانلود پکیج (پروتکل) درمان شناختی-رفتاری (CBT)


پکیج (پروتکل) درمان شناختی-رفتاری (CBT)

پکیج (پروتکل) درمان شناختیرفتاری (CBT) در 74 صفحه فارسی در قالب فایل ورد قابل ویرایش

دانلود پکیج (پروتکل) درمان شناختی-رفتاری (CBT)

پروتکل درمان شناختیرفتاری (CBT)
پکیج درمان شناختیرفتاری (CBT)
درمان شناختیرفتاری (CBT)
دانلود پروتکل درمان شناختیرفتاری (CBT)
خرید پروتکل درمان شناختیرفتاری (CBT)
جلسات درمان شناختیرفتاری (CBT)
پروتکل درمان شناختی رفتاری افسردگی
تکنیک های درمان اضطراب
دسته بندی پکیج های درمانی روانشناسی
فرمت فایل doc
حجم فایل 252 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 74

پکیج (پروتکل) درمان شناختی-رفتاری (CBT) در 74 صفحه فارسی در قالب فایل ورد قابل ویرایش

 

ویژگی های فایل:

شامل 9 جلسه درمانی

بصورت آموزش گروهی

74 صفحه ورد قابل ویرایش

با فونت B lotus سایز 14 و فاصله خطوط 1.5

دارای رفرنس معتبر و به شیوه APA

این محصول مناسب برای دانشجویان، اساتید، روانشناسان، کلاسهای آموزشی، کنفرانسها، وبینارها، متخصصین و سایر رشته های مرتبط می‌باشد.


فهرست مطالب:

جلسه های مداخله
جلسه اول: آشنایی
جلسه دوم: افکار، احساسات، رفتار
توضیح و شرح تکنیک های جلسه
چگونه افکار، احساس ها را به وجود می آورند؟
نمونه کاربرگ درمانگر برای اجرای تکنیک (ارتباط افکار، احساس و رفتار و بازسازی افکار)
تفاوت افکار، احساسات و رفتار
خطاهای شناختی
انواع خطاهای شناختی (اشتباهات تفکر)
روش های تشخیص افکار منفی خودآیند در جلسه درمان
تکلیف روزانه
جلسه سوم: بازسازی افکار
شرح و توضیح تکنیک بازسازی افکار (شناخت)
جلسه چهارم: نشانه ها و زنجیره ها
شرح و توضیح تکنیک جلسه درمان
روش های ایجاد رفتارهای تازه
روش زنجیره سازی رفتار
جلسه پنجم: جرات ورزی
شرح و توضیح جرات مندی
تعریف جرأت ورزی
انواع رفتار جرأت مندانه
هدف های جرأت ورزی
مزایای رفتار جرأتمندانه
پیامدهای منفی نداشتن جرأت
عوامل دوری از رفتار جرأتمندانه
راهکارهایی برای ابراز جرأت مندی
جلسه ششم : تکانشگری، خودکنترلی و بالا بردن خلق
راهکار برای خودکنترلی
راهبردهای شناختی مثبت تنظیم خلق
کاربرگ فعالیت های خوشایند
جلسه هفتم : مدیریت استرس و حل مسئله
انواع رفتارهای مقابله‌ای
رفتارهای مسئله مدار
رفتارهای هیجان مدار
آرامش آموزی به روش جاکوبسن
جلسه هشتم : عزت نفس
راهکارهای افزایش عزت نفس
جلسه نهم : پیشگیری از عود
مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان شناختی رفتاری
درمان شناختی رفتاری
هدف درمان شناختی- رفتاری
ویژگی های اصلی درمان شناختی-رفتاری
اصول درمان شناختی رفتاری
انواع درمان شناختی رفتاری
مولفه‌های درمان شناختی رفتاری
کاربردهای درمان شناختی رفتاری
مفاهیم اصلی رویکرد شناختی رفتاری
قانون بندی ها
رابطه شناخت با هیجانات
نظریه ساختار شخصیتی
آسیب شناسی روانی
اجزاء مداخله شناختی رفتاری
تکنیکهای درمان در نظریه شناختی
سنجش در مداخله شناختی رفتاری
سوابق پژوهش
منابع


نمونه ای از جلسات که در این پروتکل وجود دارد:

جلسه های مداخله
روان درمانی گروهی شناختی-رفتاری مشتمل بر 9 جلسه درمانی (هر جلسه 90-60 دقیقه) می باشد. محتوای جلسه¬ها بر مبنای رویکرد شناختی-رفتاری، در چارچوب طرح درمانی ویلدرموت (2008) در 9 جلسه طراحی گردیده است. در هر جلسه، ابتدا هدف از تشکیل جلسه، سپس موضوعات مربوط به آن جلسه، مطرح می شود و اعضای گروه، با بحث و تبادل نظر به بررسی مطالب می پردازند. در پایان هر جلسه، مطالب جمع بندی شده و تکلیفی برای جلسه ی بعد به صورت تایپ شده ارائه می شود.

جلسه اول: آشنایی
1- معرفی: شرکت کنندگان خود را معرفی کرده و می گویند چرا تصمیم به شرکت در جلسات گروهی شناختی-رفتاری گرفته اند.
2- ارائه اطلاعات پایه ای در مورد روان درمانی شناختی-رفتاری
3- بیان علت برگزاری این جلسات و هدف گروه درمانی شناختی-رفتاری
4- بیان و شرح اصول رازداری و دادن اطمینان خاطر به مراجعان که اطلاعاتشان کاملا محرمانه است
5- بیان قوانین و اصول جلسات درمان
6- انجام تکلیف به صورت تمرینی برای آشنایی بیشتر اعضای گروه برای انجام تکالیف
7- گرفتن پیش آزمون


جلسه دوم: افکار، احساسات، رفتار
1- توضیح درباره ی ارتباط افکار، احساس و رفتار
2- بیان تفاوت افکار، احساسات و رفتار
3- توضیح در مورد سبک های ناکارامد تفکر
4- بیان خطاهای شناختی معمول
5- توزیع کاربرگ بازسازی افکار

توضیح و شرح تکنیک های جلسه:
چگونه افکار، احساس ها را به وجود می آورند؟
فرض اساسی بنیادین در درمان شناختی رفتاری این است که تفسیر فرد از یک رو یداد، شیوه رفتار و نوع احساس وی را تعیین می کند. نکته اساسی: (1) افکار و احساس ها پدیده های متمایزی هستند. (2) افکار هر فرد احساس ها و رفتارهای وی را به جود می آورند.

نمونه کاربرگ درمانگر برای اجرای تکنیک (ارتباط افکار، احساس و رفتار و بازسازی افکار)
من فکر میکنم………… بنابراین احساس میکنم………..
چقدر احساس غمگینی می کنید تا چه اندازه به این فکر معتقدید؟ شدت احساسهایتان را از ۰ % تا ۱۰۰ % درجه بندی کنید، به این صورت که ۰ % یعنی به هیچ وجه این احساسها را نداشتن، ۱۰۰ % یعنی این احساسها را به شدیدترین حالت ممکن داشتن”. درجه بندی باور و افکارتان هم همینطور است: ۰ % یعنی به آن فکر به هیچ وجه معتقد نیستید، ۱۰۰ % یعنی به طور کامل به آن فکر معتقدید.
ادامه دارد...

دانلود پکیج (پروتکل) درمان شناختی-رفتاری (CBT)

دانلود پکیج (پروتکل) درمان شناختی رفتاری برای افسردگی


پکیج (پروتکل) درمان شناختی رفتاری برای افسردگی

پکیج (پروتکل) درمان شناختی رفتاری برای افسردگی در 60 صفحه فارسی در قالب فایل ورد قابل ویرایش

دانلود پکیج (پروتکل) درمان شناختی رفتاری برای افسردگی

پروتکل درمان شناختی رفتاری برای افسردگی
پکیج درمان شناختی رفتاری برای افسردگی
درمان شناختی رفتاری برای افسردگی
دانلود پروتکل درمان شناختی رفتاری برای افسردگی
خرید پروتکل درمان شناختی رفتاری برای افسردگی
جلسات درمان شناختی رفتاری برای افسردگی
درمان شناختی رفتاری برای افسردگی
دسته بندی پکیج های درمانی روانشناسی
فرمت فایل doc
حجم فایل 71 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 60

پکیج (پروتکل) درمان شناختی رفتاری برای افسردگی در 60 صفحه فارسی در قالب فایل ورد قابل ویرایش

 

ویژگی های فایل:

شامل 6 جلسه درمانی

بصورت آموزش گروهی و فردی و دارای توضیحات کامل هر جلسه

60 صفحه ورد قابل ویرایش

با فونت B lotus سایز 14 و فاصله خطوط 1.5

دارای رفرنس معتبر و به شیوه APA

نکته: این پروتکل شامل پیوست می‌باشد.

این محصول مناسب برای دانشجویان، اساتید، روانشناسان، کلاسهای آموزشی، کنفرانسها، وبینارها، متخصصین و سایر رشته های مرتبط می‌باشد.


فهرست مطالب:

جلسه اول - ایجاد ارتباط و آموزش بیمار

جلسه دوم - فعال سازی بیمار

جلسه سوم - بازسازی شناختی (1)

جلسه چهارم- بازسازی شناختی (2)

جلسه پنجم - حل مساله

جلسه ششم پیشگیری از عود

کاربرگ فعال سازی رفتار

کاربرگ جدول فعالیت های روزانه

کاربرگ سوالاتی برای به چالش کشیدن افکار منفی

کاربرگ ثبت افکار

کار برگ به چالش کشیدن افکار منفی

کار برگ حل مساله

کار برگ پیشگیری از عود

کار برگ مدیریت بحران

برگه اطلاعات پیشگیری از عود

منبع


نمونه ای از جلسات که در این پروتکل وجود دارد:

جلسه اول - ایجاد ارتباط و آموزش بیمار
اهداف جلسه:
1- برقراری ارتباط درمانی
۲. ارزیابی شدت افسردگی
3. آموزش بیمار در مورد ماهیت افسردگی و درمان های موجود
۴. توصیف درمان و قرداد درمانی
وسایل مورد نیاز:
1- راهنمای مداخله مختصر برای افسردگی
۲. تست افسردگی بک
مروری بر جلسه
جلسه مقدماتی اختصاص به ایجاد ارتباط درمانی، ارزیابی و آموزش بیمار و توضیح درمان و قراداد درمانی دارد. مراجعه به مرکز درمان، قدم بزرگی است که مراجع برای بهبود برداشته و شما باید هر کار ممکن را برای ایجاد ارتباط درمانی و تسهیل ادامه درمان انجام دهید. بنابر این تمرکز جلسه باید روی برقراری این ارتباط و نیز ارائه اطلاعات ضروری در مورد افسردگی باشد.

1.    ایجاد ارتباط درمانی
یکی از عوامل موثر در موفقیت درمان به ارتباط درمانگر با مراجع برمی گردد. ایجاد چنین ارتباطی یک حادثه نیست بلکه فرایندی است که قاعدتا از اولین جلسه آشنایی بیمار با درمانگر شروع می شود. گوش دادن، همدلی و درک موقعیت زندگی بیمار از نگاه وی و قضاوتی نبودن در ایجاد چنین ارتباطی نقش اساسی را ایفا می کند. در واقع شما باید از تمامی مهارت های مشاورهای خود بویژه همدلی، ایجاد امید، پذیرش غیرقضاوتی و انعطاف پذیری برای ایجاد چنین ارتباطی استفاده کنید. جلسه اول ممکن است برای بسیاری از مراجعان، اولین تجربه درمانی آن ها باشد و احساس دوگانه ای در مورد درمان داشته باشند. در هر حال، جلسه اولیه یکی از مهمترین بخش های فرایند درمانی است و می تواند نقش مهمی در ادامه درمان داشته باشد. برخی افراد هم ممکن است در گذشته تجربه های ناخوشایندی داشته باشند. شما باید به این احساسات توجه داشته و هر کاری را که می توانید انجام دهید تا اولین جلسه، تجربه مثبتی برای مراجع باشد.
برای این منظور می توانید پس از معرفی خود، در مورد تصمیم بیمار برای آمدن به جلسه درمان بازخورد مثبت بدهید: " من... هستم و امیدوارم بتوانم به شما برای حل مشکلاتی که به خاطر آن به این مرکز آمدید، کمک کنم. فکر می کنم بهتر است جلسه را با این سوال شروع کنیم که چی شد که به اینجا آمدید؟ " " خوشحالم که تصمیم گرفتید به اینجا بیاید، تصمیم گیری و آمدن به جلسات درمان وقتی افسرده هستیم ممکن است کار سختی باشد و شما با این کار، یک قدم بزرگ را به سوی بهبودی برداشته اید ".

۲. ارزیابی مشکل و شدت آن
در ادامه، پس از اشاره به منبع و دلیل ارجاع، توضیح دهید برای اینکه بهتر متوجه مشکلات بیمار شوید، ترجیح می دهید مشکل بیمار را از زبان خود وی بشنوید. این کار به شما فرصت می دهد که متوجه شوید بیمار چه نگاهی به بیماری خود دارد و علاوه براین می توانید اطلاعات مهمی را که در پرونده ارجاع ثبت نشده است، به دست آورید. البته مراقب باشید تاکید شما باید روی برقراری ارتباط و فهم بیمار باشد و با پرسیدن سوالات زیاد احساس مورد بازجویی قرار گرفتن را در بیمار ایجاد نکنید. برای این منظور تا جای ممکن از سوالات باز استفاده کنید و سوال در مورد حوزه های خصوصی برای مثال روابط جنسی یا مصرف مواد را به بعد موکول کنید. در ادامه، تست افسردگی بک را به بیمار بدهید و طبق دستور العمل از وی بخواهید تا به سوالات پاسخ دهد (پیوست را مشاهده کنید). تاکید کنید هدف از اجرای این آزمون آن است که بتوانید در انتهای کار میزان موفقیت درمان و رسیدن به اهداف درمانی را ارزیابی کنید.

٣. آموزش بیمار
آموزش بیمار در مورد ماهیت افسردگی و درمان های موجود بخش مهمی از مداخلات روانی اجتماعی برای هر بیماری است. این آموزش به بیمار کمک می کند تا علائم بیماری را به عنوان یک بخشی از بیماری ببیند که می تواند در مورد آن کاری انجام دهد. چنین نگرشی از یک طرف باعث می شود که علائم افسردگی را ناشی از ضعف یا نقص شخصیتی و یا تنبلی نبیند و از طرف دیگر نسبت به درمان آن امیدوار شود. امیدواری نسبت به درمان بویژه در افسردگی که احساس ناامیدی و درماندگی بخشی از تابلوی بالینی این بیماری است در ماندگاری در درمان و تبعیت درمانی نقش مهمی بازی می کند. مواردی که باید در آموزش روان شناختی بیمار مورد تاکید قرار گیرد در زیر آمده است:
توصیف علائم و نشانه های افسردگی و تفاوت آن با غمگینی برای بیمار توضیح دهید که همه ما مواقعی با یا بدون دلیل غمگین می شویم و ممکن است حوصله دیگران و یا انجام کارهای معمول خود را نداشته باشیم. معمولا این علائم خفیف بوده و موقتی و زودگذر است و بعد از چند روز از بین می رود. این احساس افسردگی است که با بیماری افسردگی فرق دارد. سپس علائم و نشانه های مختلف افسردگی را توضیح داده و بگویید معمولا وقتی افسرده می شویم معتقدیم که درمانده و تنها هستیم و اغلب خود را برای نواقصی که فکر می کنیم داریم سرزنش می کنیم. بطور کلی، احساس ما در مورد خود، دنیا و آینده منفی است. بنابراین علاقه خود را به چیزهایی که در اطراف مان می گذرد، از دست می دهیم و دیگر از انجام کارهایی که به آن علاقه داشتیم، لذت نمی بریم. تصمیم گیری برای انجام کارهای کوچکی که یک وقتی اصلا سخت نبود، سخت می شود.
تاکید کنید که همه این موارد علائم یک بیماری واحد هستند که با درمان آن، این علائم هم از بین می روند. برای فهم بهتر مراجع، علائم را به چند دسته تقسیم بندی کنید و بگویید وقتی کسی افسرده می شود، معمولا تغییراتی در افکار، بدن، هیجان ها و رفتار او اتفاق می افتد:
علائم جسمی
•    خستگی و بی انرژی بودن
•    بیقراری
•    مشکلات خواب بویژه زود بیدار شدن و خواب منقطع
•    تغییر اشتها و وزن
علائم هیجانی
•    احساس غمگینی، گناه و نومیدی
•    از دست دادن علاقه / یا لذت بردن از چیزها
•    گریه کردن زیاد و یا گریه نکردن
•    احساس تنهایی حتی در جمع
علائم رفتاری
•    مشکل در تصمیم گیری
•    انجام ندادن کارهایی که معمولا از انجام آن لذت می بردید
•    کناره گیری از دیگران
•    عدم توانایی انجام کارهای روزمره
•    به تعویق انداختن کارها
علائم شناختی
•    کاهش اعتماد به نفس
•    انتظار اتفاق افتادن بدترین چیزها یا افکار منفی یا تیره و تار
•    افکار خودکشی
•    حافظه با تمرکز ضعیف
در انتها تاکید کنید که افراد افسرده ممکن است همه این علائم را نداشته باشند ولی وقتی حداقل 5 تا از آن ها وجود دارد و برای مدت طولانی یعنی حداقل دو هفته طول کشیده است، نشان می دهد که افسردگی شما جدی است و نیاز به درمان دارد.
ادامه دارد...

دانلود پکیج (پروتکل) درمان شناختی رفتاری برای افسردگی

دانلود پکیج (پروتکل) درمان شناختی رفتاری برای اختلال وسواس فکری عملی (OCD)


پکیج (پروتکل) درمان شناختی رفتاری برای اختلال وسواس فکری عملی (OCD)

پکیج (پروتکل) درمان شناختی رفتاری برای اختلال وسواس فکری عملی (OCD) در 43 صفحه فارسی در قالب فایل ورد قابل ویرایش

دانلود پکیج (پروتکل) درمان شناختی رفتاری برای اختلال وسواس فکری عملی (OCD)

پروتکل درمان شناختی رفتاری برای اختلال وسواس فکری عملی (OCD)
پکیج درمان شناختی رفتاری برای اختلال وسواس فکری عملی (OCD)
درمان شناختی رفتاری برای اختلال وسواس فکری عملی (OCD)
دانلود پروتکل درمان شناختی رفتاری برای اختلال وسواس فکری عملی (OCD)
خرید پروتکل درمان شناختی رفتاری برای اختلال وسواس فکری عملی (OCD)
پکیج اختلال وسواس فکری عملی
دسته بندی پکیج های درمانی روانشناسی
فرمت فایل doc
حجم فایل 62 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 43

پکیج (پروتکل) درمان شناختی رفتاری برای اختلال وسواس فکری عملی (OCD) در 43 صفحه فارسی در قالب فایل ورد قابل ویرایش

 

ویژگی های فایل:

شامل 6 جلسه درمانی

بصورت آموزش گروهی و فردی و دارای توضیحات کامل هر جلسه

43 صفحه ورد قابل ویرایش

با فونت B lotus سایز 14 و فاصله خطوط 1.5

دارای رفرنس معتبر و به شیوه APA

به همراه پیوست تمرینات عملی

این محصول مناسب برای دانشجویان، اساتید، روانشناسان، کلاسهای آموزشی، کنفرانسها، وبینارها، متخصصین و سایر رشته های مرتبط می‌باشد.


فهرست مطالب:

جلسه اول- ارزیابی و آموزش روانی

جلسه دوم - آموزش آرمیدگی

جلسه سوم - مواجهه و پیشگیری از پاسخ

جلسه چهارم - مواجهه و پیشگیری از پاسخ

جلسه پنجم - باز سازی شناختی

جلسه ششم- پیشگیری از عود

پیوست ها

اهداف و مداخلات درمانی در اختلال وسواس ذهنی – عملی

برگه اطلاعات علایم اختلال وسواس ذهنی - عملی

پرسشنامه وسواس ذهنی - عملی

برگه خودارزیابی وسواس ها و عادت های تکراری

برگه نتایج ارزیابی های انجام شده در اختلال وسواس ذهنی - عملی

برگه فهرست سلسله مراتبی وسواس های ذهنی

برگه فهرست سلسله مراتبی موقعیت های اضطراب آور /اجتنابی

برگه افکار خود آیند و مفروضه های ناسازگار در اختلال وسواسی - جبری

برگه دستورالعمل آرام آموزی

منبع


نمونه ای از جلسات که در این پروتکل وجود دارد:

جلسه اول- ارزیابی و آموزش روانی
اهداف:
١. ارزیابی اختلال وسواسی جبری
۲. آموزش روانی
٣. ایجاد انگیزه
وسایل مورد نیاز:
۱. پرسشنامه وسواس ذهنی
۲. پرسشنامه وسواس عملی
٣. کاربرگ ارزیابی اختلال وسواسی- جبری
۴. برگه ی خود ارزیابی وسواس ها و عادت های تکراری
مروری بر جلسه
هدف این جلسه، برقراری ارتباط با مراجع، ارزیابی دقیق ماهیت وسواس ها و اجبارهای وی و ارائه اطلاعات اساسی در مورد ماهیت بیماری و پیش آگهی و درمان بیماری است. این اطلاعات به مراجع کمک خواهد کرد که درک درستی از بیماری خود به دست آورده و علاوه بر آن نسبت به بهبودی، امیدوار شود. علاوه بر این، در انتهای جلسه از تکنیک های افزایش انگیزه برای ایجاد و تقویت انگیزه مراجع برای حضور در جلسات و تبعیت درمانی استفاده می شود.
١. ارزیابی
اهداف ارزیابی شامل شناسایی وسواس ها، عادت های تکراری و موقعیت های اجتنابی، کشف انگیزه بیمار برای درمان و در نظر گرفتن سطح ناراحتی و مشکلات فعلی است. ابزار اولیه ی ارزیابی، مصاحبه ی بالینی است. طی ارزیابی بالینی لازم است افکار وسواسی، عادت های تکراری و موقعیت هایی که مراجع از آنها اجتناب می کند، روشن شوند. علاوه بر اخذ تاریخچه و رشد علایم، شیوه ای که علائم اختلال در عملکرد های روزانه ی مراجع تداخل ایجاد می کنند، نیز باید بررسی می شوند. مراجعان اغلب تمایلی به صحبت در مورد وسواس های خود ندارند. از آنجایی که افکار وسواسی برای آنها بسیار ناراحت کننده است ممکن است از این نکته واهمه داشته باشند که اگر افکار خود را آشکار کنند بستری شوند و یا محدودیت های دیگری برایشان ایجاد شود. بنابراین، عادی جلوه دادن افکار وسواسی به مراجع کمک خواهد کرد که احساس راحتی بیشتری کند و در مورد علائمش صحبت کند. چند مورد از تکنیک هایی می توانید برای این کار از آن استفاده کنید، در زیر آمده است:
۱) به مراجع بگویید اکثر افراد گاه به گاه افکاری دارند که بسیار ناخوشایند است.
۲) به مراجع اطمینان بدهید اگر در مورد افکارش صحبت کند، اتفاق بدی نخواهد افتاد
۳) چند نمونه از افکار وسواسی شایع را برای مراجع بگویید و از او سوال کنید آیا او هم این افکار را دارد ۴) به مراجع بگویید در اغلب موارد افکار وسواسی مغایر با اصول و ارزش ها با اعتقادات مذهبی افراد است و به همین دلیل افراد از داشتن آنها ناراحت هستند اما احتمال کمی وجود دارد که آنها بر اساس این افکار اقدامی انجام بدهند.
علاوه بر این، این موضوع را ارزیابی کنید که آیا مراجع تشخیص می دهد که افکار وسواسی اش تا حدود زیادی غیر واقعی است. همچنین از مراجع سوال کنید وقتی در موقعیتی قرار ندارد که ترس هایش فعال شود چه اندازه معتقد است که ترس هایش تبدیل به واقعیت خواهد شد. برای مثال: "وقتی در توالت عمومی نیستید، چقدر معتقد هستید که دست زدن به شیر دستشویی شما را مبتلا به وبا می کند؟".
اگر مراجع نمی تواند تشخیص دهد که برخی از ترس هایش اغراق آمیز هستند، این موضوع حاکی از وجود افکار بیش بها داده شده است. مراجعانی که دارای اینگونه افکار هستند عموما به مواجهه سازی و پاسخ پیشگیرانه جواب نمی دهند. در برخی از موارد، توصیه می شود پیش از ادامه ی درمان، باورهای مربوط به ترس های وسواسی از طریق تکنیک های شناختی کاهش یابند.
علاوه بر مصاحبه ی بالینی، مقیاس های خود- گزارشی نیز در ارزیابی OCD مفید است. پرسشنامه ی وسواس ذهنی - عملی سیاهه ی علایم است که برای ارزیابی مراجعان به کار می رود. پاسخ های مراجع به موارد فردی می تواند در تشخیص دقیق تر مفید بوده و علاوه بر آن به عنوان معیاری برای ارزیابی پیشرفت درمان مورد استفاده قرار گیرد. این پرسشنامه در پیوست آمده است. کار برگ ارزیابی اختلال وسواسی - جبری، فضایی را برای ثبت کردن اطلاعات حاصل از ارزیابی در اختیار شما قرار می دهد. علاوه بر این می توانید اطلاعات مربوط به دارو، و یا دیگر مواد مصرفی را در این برگه ثبت کند. ثبت کردن وسواس های ذهنی و عملی که مراجع در حال حاضر درگیر آن است و توصیه های درمانی نیز در همین قسمت ثبت می شوند.
۲. آموزش روانی
 پس از اینکه ارزیابی انجام شد، باید یک سری اطلاعات پایه ای در مورد بیماری و فرایند درمان در اختیار مراجع قرار دهید. این اطلاعات می تواند یأس و ناامیدی مراجع را کاهش داده و انگیزه او را برای پیگیری درمان را افزایش می دهد. در رابطه با فرآیند آموزش چند نکته کلیدی حائز اهمیت است: ۱- داشتن افکار ناخوشایند و مزاحم طبیعی است؛ ۲- راهبردهایی که در حال حاضر مراجع از آنها استفاده می کند (تلاش برای فکر نکردن به اینگونه افکار یا خنثی کردن آنها با عادت های تکراری) در واقع باعث بدتر شدن اضطراب مراجع می شود؛ و۳- اجازه دادن به داشتن این افکار بدون متوسل شدن به عادت های تکراری می تواند منجر به کاهش اضطراب، کاهش فراوانی افکار مزاحم و کاهش تمایل به عادت های تکراری شود. همچنین تاکید کنید درمان می تواند به میزان قابل ملاحظه ای موجب آرامش فرد شده و کیفیت زندگی فرد وی را بهتر کند. ولی با این وجود، برخی علائم ممکن است پس از پایان درمان همچنان وجود داشته باشد که این افراد ، نیاز به ادامه درمان و درمان طولانی تری دارند. مطرح کردن این موضوعات منجر به ایجاد امید در مراجع می شود خصوصا وقتی که انتظارات واقع بینانه ای نیز تعیین شود.
اختلال وسواس ذهنی - عملی چیست؟
اختلال وسواس ذهنی - عملی، اختلال نسبتا شایعی است. افرادی که مبتلا به این اختلال هستند، دارای وسواس های ذهنی، وسواس های عملی با هر دو هستند. وسواس های ذهنی افکار، تصاویر ذهنی یا تکانه هایی هستند که ناخوشایند بوده ولی مرتب به ذهن می آیند. وسواس های عملی کارهایی هستند که فرد به منظور جلوگیری از اضطراب یا پیشگیری از وقوع اتفاق های بد انجام می دهد. اکثر افراد مبتلا به اختلال وسواس هم از وسواس های ذهنی و هم وسواس های عملی رنج می برند.
وسواس های ذهنی رایج شامل این موارد هستند:
     ترس از ابتلا به مریضی هایی نظیر ایدز یا سرطان؛
     ترس از نجس شدن با چیزهایی مانند خون و ادرار
     ترس از مسموم شدن با موادی نظیر حشره کش ها؛ ترس از آسیب زدن یا کشتن کسی که اغلب اوقات محبوب شماست؛
     ترس از فراموش کردن انجام کاری نظیر خاموش کردن اجاق گاز یا بستن در؛
     ترس از انجام یک عمل غیر اخلاقی یا شرم آور؛
وسواس های عملی عادت های تکراری نیز نامیده می شوند. وسواس های عملی رایج شامل موارد زیر است:
     شستشو یا تمیزی افراطی، نظیر شستن دست به کرات در طول روز؛
     وارسی، نظیر بررسی مکرر اینکه آیا اجاق گاز را خاموش کرده است؛
     کارهای تکراری، نظیر ۱۶ بار روشن و خاموش کردن چراغ؛
     جمع کردن یا ذخیره کردن، نظیر نگهداری روزنامه های باطله یا اشیایی که به درد نمی خورند؛
     چیدن اشیا با یک نظم و ترتیب معین، نظیر اطمینان از اینکه همه چیز در اتاق قرینه است؛
اکثر افراد مبتلا به وسواس ذهنی - عملی می دانند که ترس هایشان واقع بینانه نیست و احساس می کنند وسواس های عملی شان بی معنی است، با این وجود احساس می کنند نمی توانند از آنها اجتناب کنند. وسواس عملی- ذهنی مسائل جدی را بوجود می آورد. افراد مبتلا اغلب ساعت های زیادی از روز را صرف وسواس های عملی خود می کنند. این موضوع مانع از انجام کامل مسوولیت های تحصیلی، شغلی یا خانوادگی می شود. بسیاری از افراد مبتلا از مکان ها یا موقعیت هایی که آنها را مضطرب می کند، اجتناب می کنند. برخی از آنها خود را در خانه حبس می کنند. اغلب این افراد در خانواده ی خود اعضایی دارند که به آنها در انجام وسواس های عملی شان کمک می کند.
علت اختلال وسواس ذهنی - عملی علت دقیق اختلال وسواس ذهنی - عملی روشن نیست. عوامل ژنتیک در بروز این اختلال نقش دارد. معمولا اعضا خانواده ی افراد مبتلا نیز دارای این اختلال و دیگر مسائل اضطرابی هستند. البته، ژن به تنهایی تبیین کننده ی وسواس نیست؛ یادگیری و استرس های زندگی نیز در تداوم این اختلال نقش دارند.
اختلال وسواس ذهنی - عملی چگونه تداوم می یابد؟
مطالعات نشان می دهد که ۹۰ درصد از افراد، افکاری شبیه به افکار افراد مبتلا به وسواس دارند ولی افراد مبتلا در مقایسه با دیگران بیشتر از این افکار ناراحت می شوند. بیشتر افکاری که افراد مبتلا را نگران می کند مغایر با ارزش ها و باورهایشان است، برای مثال افکار کفر آمیز در یک فرد مذهبی.
از آنجایی که افراد مبتلا از این افکار خود رنج می برند، تلاش می کنند از آنها اجتناب کنند. به همین منظور اغلب خود را مجبور می کنند که به آن فکر نکنند. ولی مسأله اینجاست که هر چقدر بیشتر تلاش کنید در مورد چیزی فکر نکنید، فکر کردن به آن موضوع تشدید می شود. می توانید خودتان این موضوع را تمرین کنید: سعی کنید که برای ۶۰ ثانیه به یک فیل صورتی رنگ فکر نکنید. اولین چیزی که به ذهن شما خواهد آمد، آن چیزی خواهد بود که تلاش می کنید از فکر کردن به آن خودداری کنید - یک فیل صورتی.
وقتی افراد متوجه می شوند که نمی توانند از افکار ناراحت کننده اجتناب کنند، اغلب به شیوه های دیگری متوسل می شوند تا اضطراب خود را کاهش دهند. از اینرو ممکن است به کارهایی نظیر شستشوی زیاد از حد یا گفتن چیزهایی به خود بپردازند. این کارها معمولا اضطراب آنها را تسکین می دهد ولی این تسکین کاملا موقتی است و بنابراین مجبورند برای کاهش دوباره اضطراب، دوباره آن کار را انجام دهند. بدین ترتیب آن عمل تبدیل به یک وسواس عملی می شود.
درمان اختلال وسواس ذهنی - عملی
مثل همه اختلالات ، دو دسته درمان اصلی برای این اختلال وجود دارد. دارو درمانی و روان درمانی . داروهایی که روی وسواس اثر دارند ماده ای به نام سروتونین را در مغز افزایش می دهند. از اینرو پزشک یا روانپزشک، دارویی را که بهترین نتیجه را برای شما داشته باشد، تجویز می کند. پژوهش ها نشان می دهد که ۵۰ تا ۶۰ درصد از مراجعان با دارو بهبود می یابند ولی در اکثر موارد با قطع دارو علایم بر می گردد. به این علت، لازم است که روان درمانی هم به دارو اضافه گردد. معمولا ترکیب دارو و روان درمانی بهترین نتیجه را در پی خواهد داشت.
مهمترین روان درمانی برای وسواس، درمان شناختی رفتاری است. افراد مبتلا به وسواس ذهنی - عملی از این می ترسند که اگر به خود اجازه دهند به افکار ترس آور فکر کنند و وسواس های عملی را انجام ندهند اضطراب شدیدی را تجربه خواهند کرد که قادر به تحمل آنها نخواهند بود. بسیاری از اوقات نیز از این می ترسند که دیوانه شوند. در درمان شناختی - رفتاری شما یاد می گیرید اضطراب خود را بدون توسل به وسواس های عملی کنترل کنید. برای این منظور روش های مقابله ای نظیر آرمیدگی را خواهید آموخت که به کمک آنها کمتر احساس اضطراب می کنید. علاوه براین، در این درمان یاد می گیرید اگر تلاش نکنید از افکار ترس آور خود اجتناب کنید، آن افکار محو خواهند شد. ممکن است باور کردن این موضوع برایتان سخت باشد ولی شما عملا متوجه خواهید شد که این روش جواب می دهد.
نتایج مطالعات نشان می دهد به زیادی ۸۰ درصد از کسانی که تحت درمان شناختی- رفتاری وسواس قرار می گیرند ، بهبودی متوسط تا زیادی را نشان می دهند. اگرچه، بعد از پایان درمان ، فرد ممکن است در برخی موقعیت ها دوباره افکار وسواسی به ذهنش بیاید و یا تمایل داشته باشد برخی عادت های تکراری را انجام دهد ولی اغلب اوقات افراد مبتلا، کنترل بیشتری بر علائم شان خواهند داشت و کیفیت زندگیشان بهبود پیدا می کند.
از شما به عنوان مراجع چه انتظاری می رود؟
در ابتدای درمان احساس اضطراب شایع است و ممکن است در مورد موثر بودن درمان، دچار تردید شوید. آنچه لازم است این است که انگیزه داشته باشید تا بتوانید تکالیف درمانی را انجام دهید. درمانگر شیوه های جدید مواجهه با اضطراب را به شما خواهد آموخت و به شما کمک می کند که مواجهه شدن با چیزهایی را که از آنها می ترسید، شروع کنید. از شما خواسته خواهد شد که بین جلسات به تمرین مهارت های جدید بپردازید. اگر روی تکالیف و تمرین هایی که درمانگر به شما می دهد کار کنید و درمان را به اتمام برسانید، شانس شما برای بهبود بیشتر خواهد شد.
٣. ایجاد انگیزه
درمان OCD، مستلزم حضور مرتب در جلسات، انجام تکالیف متعدد و تحمل اضطراب است. قطع ناگهانی درمان و عدم تبعیت درمانی مسائل رایجی هستند و بزرگترین دلیل شکست در درمان محسوب می شوند. از اینرو بسیار مهم است پیش از شروع درمان انگیزه ی قوی در مراجع ایجاد شود. اگر انگیزه بیمار پایین است، لازم است زمان بیشتری صرف ایجاد آن شود. برای این منظور از مراجع بخواهید سود و زیان درمان را فهرست کند. سود درمان شامل کاهش اضطراب، بهبود ارتباطات و کارکرد تحصیلی و شغلی است. زیان های حاصل از درمان شامل مسائلی مانند افزایش موقتی در سطح اضطراب و مواجه شدن با موقعیت ها و تصمیم هایی است که مراجع در حال حاضر خود را مجبور به مواجهه با آنها نمی بیند و از آنها اجتناب می کند. با پرسش های دقیق به مراجع کمک کنید تا فهرست کاملی از سود و زیان مربوط را تهیه کند.
4. تکلیف منزل
یکی از دیگر منابع مهم اطلاعات، خود- ارزیابی صورت گرفته توسط مراجع است. به عنوان تکلیف خانگی، "برگه ی خود ارزیابی وسواس ها و عادت های تکراری" را به مراجع بدهید و از وی بخواهید افکار وسواسی، عادت های تکراری و موقعیت های اجتنابی خود را به شکل روزانه ثبت کند. این خود ارزیابی، اطلاعات دقیقی را فراهم می کند که ممکن است طی ارزیابی اولیه بدست نیاید و بدین ترتیب به عنوان یک معیار برای ارزیابی پیشرفت درمان مورد استفاده قرار بگیرد.

دانلود پکیج (پروتکل) درمان شناختی رفتاری برای اختلال وسواس فکری عملی (OCD)

پکیج (پروتکل) درمان شناختی رفتاری برای اختلال وحشت زدگی (پانیک)


پکیج (پروتکل) درمان شناختی رفتاری برای اختلال وحشت زدگی (پانیک)

پکیج (پروتکل) درمان شناختی رفتاری برای اختلال وحشت زدگی (پانیک) در 42 صفحه فارسی در قالب فایل ورد قابل ویرایش

دانلود پکیج (پروتکل) درمان شناختی رفتاری برای اختلال وحشت زدگی (پانیک)

پروتکل درمان شناختی رفتاری برای اختلال وحشت زدگی (پانیک)
پکیج درمان شناختی رفتاری برای اختلال وحشت زدگی (پانیک)
درمان شناختی رفتاری برای اختلال وحشت زدگی (پانیک)
دانلود پروتکل درمان شناختی رفتاری برای اختلال وحشت زدگی (پانیک)
جلسات درمان شناختی رفتاری برای اختلال وحشت زدگی (پانیک)
 برنامه درمان شناختی رفتاری برای اختلال پانیک
دسته بندی پکیج های درمانی روانشناسی
فرمت فایل doc
حجم فایل 72 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 42

پکیج (پروتکل) درمان شناختی رفتاری برای اختلال وحشت زدگی (پانیک) در 42 صفحه فارسی در قالب فایل ورد قابل ویرایش

 

ویژگی های فایل:

شامل 6 جلسه درمانی

بصورت آموزش گروهی و فردی و دارای توضیحات کامل هر جلسه

42 صفحه ورد قابل ویرایش

با فونت B lotus سایز 14 و فاصله خطوط 1.5

دارای رفرنس معتبر و به شیوه APA

به همراه پیوست تمرینات عملی

این محصول مناسب برای دانشجویان، اساتید، روانشناسان، کلاسهای آموزشی، کنفرانسها، وبینارها، متخصصین و سایر رشته های مرتبط می‌باشد.


فهرست مطالب:

جلسه اول - ارزیابی و آموزش بیمار

جلسه دوم - آرام سازی و باز آموزی تنفسی

جلسه سوم - شناسایی افکار ناکارآمد و مقابله با آن

جلسه چهارم - مواجهه

جلسه پنجم - مواجهه و بازسازی شناختی

جلسه ششم - پی گیری

پیوست ها

پرسشنامه اضطراب بک

برگه اطلاعات تحریف های شناختی

کار برگ یادداشت روزانه افکار منفی

کار برگ مقابله با افکار منفی

برگه دستورالعمل آرام سازی

برگه دستورالعمل باز آموزی تنفس

کار برگ سلسه مراتب موقعیت های آغازگر پانیک

کار برگ تمرین مواجهه

منابع


نمونه ای از جلسات که در این پروتکل وجود دارد:

جلسه اول - ارزیابی و آموزش بیمار
اهداف جلسه:
1. برقراری ارتباط درمانی
٢. اخذ شرح حال از بیمار و ارزیابی شدت اختلال
٣. آموزش بیمار
۴. تعیین اهداف
وسایل مورد نیاز:
۱. راهنمای مداخله مختصر در اختلال پانیک
۲. پرسشنامه اضطراب بک
مروری بر جلسه
جلسه اول به تعبیری مهمترین جلسه درمان است چرا که بیشتر بیماران بعد از این جلسه است که تصمیم می گیرند درمان را ادامه دهند یا آن را قطع کنند. بنابراین، شما باید بتوانید رابطه درمانی خوبی با بیمار برقرار کرده و او را نسبت به درمان امیدوار سازید. همچنین، در این جلسه باید یک سری اطلاعات را در مورد حمله پانیک، و علل و درمان آن در اختیار بیمار بگذارید و در نهایت، با همکاری بیمار اهداف درمان را تعیین کنید.

1. برقراری ارتباط درمانی
بیمار وقتی نزد درمانگر می آید در انتظار از او دارد: اول این که درمانگر اضطراب و درماندگی او را درک کند و دوم این که برای مشکل وی راه حلی داشته باشد. در یک ارتباط درمانی موفق، باید بتوانید به بیمار نشان دهید که می توانید به این انتظارات بیمار پاسخ دهید.
بنابراین، برای ایجاد یک ارتباط درمانی خوب، سعی کنید وقتی بیمار درباره ترس و وحشتش حرف می زند، احساس او را بفهمید. برای این کار به دقت به حرف های بیمار گوش کنید، سر خود را به علامت گوش دادن تکان دهید، در حالت نشسته بر روی صندلی کمی به جلو خم شوید تا نشان دهید موضوع برایتان مهم است و در نهایت با احساس بیمار همدلی کنید. برای مثال بگویید "این حمله ها باید خیلی آزاردهنده باشند ".
علاوه بر این، امیدواری خود را نسبت به بهبود بیمار نشان دهید. مثلا به بیمار بگویید "میدونم این بیماری تاب و توانت را گرفته، اما خوشبختانه درمان های خوب و موثری برای آن وجود دارد ".
نکته مهم آن است که بهیچوجه بیمار را نصیحت نکنید چون این کار به رابطه درمانی صدمه می زند. مثلا به بیمار نگویید " حل این مشکل فقط به سعی و پشتکار تو بستگی دارد. تو باید سخت تلاش کنی، اون موقع مقابله با حمله پانیک سخت نخواهد بود. اگر چه این حرف اشتباه نیست اما لحن نصیحت گرانه دارد.

٢. اخذ شرح حال از بیمار
بیماران به درمانگران باتجربه، اعتماد می کنند. بنابر این، دانش بالینی و تجربه درمانی خود را با سوالات دقیق نشان دهید. حتی وقتی بیمار از طرف همکاران به شما ارجاع شده و در نامه ارجاعی و یا پرونده وی، تشخیص او ذکر شده است، باز هم گرفتن شرح حال مناسب ضروری است. این کار هم به بهبود رابطه درمانی کمک می نماید و هم اطلاعات لازم را برای مراحل بعدی مداخله آماده می کند.
در اخذ شرح حال، موضوعات زیر را روشن کنید:
• بیمار به خاطر چه مشکلی مراجعه کرده است؟ و علائم آن کدامند؟
• مشکل از کی شروع شد؟ و چرا؟
• بیمار درباره این مشکل چطور فکر می کند؟
• بیمار برای از برطرف کردن مشکل تا حالا چه کارهایی کرده است؟ و نتیجه آن چه بوده است؟
• مشکل فعلی چه تأثیری بر زندگی و روابط بیمار داشته است؟

۳. ارزیابی شدت اضطراب
مشکل اصلی بیمار، اضطراب شدید (وحشت زدگی) است. برای ارزیابی شدت این اضطراب از دو شیوه می توان استفاده کرد. اول اینکه از خود بیمار سوال کنید که سطح اضطرابش چقدر است و دوم از یک پرسشنامه معتبر اضطراب استفاده کنید.
برای بیمار توضیح دهید که ارزیابی شدت اضطراب کمک می کند تا در انتهای کار متوجه شویم درمان چقدر موفق بوده است. سپس از بیمار بخواهید پرسشنامه اضطراب بک (پیوست را ملاحظه کنید) را تکمیل کند.

4. آموزش بیمار
درست است که بیماران، حمله پانیک را به کرات تجربه کرده اند ولی ممکن است چیز زیادی درباره ماهیت ندانند. توصیف ماهیت این اختلال می تواند باورهای اشتباه آنان را در مورد عواقب ترسناک این بیماری مانند سکته، غش و غیره اصلاح کرده و دیدگاه او را درباره بیماری اش تغییر دهد. این تغییر نگرش، سنگ بنای اولیه درمان است.
توضیح حملات پانیک
حمله پانیک را به صورت زیر برای بیمار توضیح دهید. در تمامی موارد سعی کنید توضیحات خود را با سطح سواد و درک بیمار انطباق دهید:
تقریبا همه افراد گاهی دچار اضطراب می شوند. اما علامت بارز حمله های پاتیک این است که میزان اضطراب خیلی زیاد است. شما ممکن است تفسیر نادرستی از این اضطراب شدید داشته باشید و فکر کنید دارید سکته قلبی می کنید یا یک مشکل پزشکی دیگر دارید، دارید دیوانه می شوید و یا ممکن است کاملا کنترل تان را از دست بدهید. در طی حمله پانیک، ممکن است احساس نفس نفس زدن، گر گرفتی، ناراحتی معده، وزوز گوش، احساس قریب الوقوع بودن مرگ، لرزش، گیجی، خفگی، درد سینه، عرق کردن و تپش قلب را تجربه کنید (این ها علایم حمله پانیک هستند).
اختلال پانیک را اغلب "ترس از ترس " می نامند چون افراد مبتلا به این اختلال از علایم ترس (یا یک حمله پانیک) هراس دارند و این علایم را طوری تفسیر می کنند که انگار دارد اتفاق بدی برایشان می افتد. ترس بهنجار زمانی اتفاق می افتد که ما در خطر واقعی هستیم و ترس مثل یک آژیر به مغزمان خبر می دهد که در خطر قرار داریم تا بتوانیم از خودمان در برابر این خطر محافظت کنیم. علایم ترس (تپش قلب، نفس نفس زدن و...) به این خاطر ایجاد می شوند که به ما نیرو و انرژی لازم را برای فرار یا مقابله بدهد که اصطلاحا به آن پاسخ جنگ اگریز می گویند. در اختلال پانیک، بدن ما فکر می کند در خطر هستیم، در حالیکه هیچ خطر واقعی وجود ندارد. وقتی ترس در غیاب خطر اتفاق می افتد، آن را "آژیر اشتباه " می نامیم. این شبیه یک آژیر آتش سوزی است وقتی که هیچ جایی آتش نگرفته است. وقتی این حملات تکرار می شود و شما نمی دانید چرا این علایم را تجربه می کنید ممکن است فرض کنید که حمله پانیک نشانه آن است که اتفاق بدی دارد در بدن یا ذهن شما اتفاق می افتد. طنز تلخ قضیه اینجاست که شما به تدریج از همان علایمی می ترسید که برای محافظت شما در برابر خطر ایجاد شده بودند.
علاوه بر این، چون افراد مبتلا به اختلال پانیک معتقدند که حملات پانیک خطرناک هستند، درباره رخ دادن حملات در آینده نگران می شوند (به این نگرانی، "اضطراب انتظارى " می گویند). همچنین آن ها از هر چیزی که شبیه علایم پانیک بوده و احساس های مشابهی را به وجود آورد (گرما، ورزش، لذت یا به هیجان آمدن، تحریک جنسی، خشم، نور آفتاب، و غیره) می ترسند و از آن اجتناب می کنند (به این رفتار، "اجتناب" می گویند، که نقش مهمی در تداوم و عدم بهبودی پانیک دارد). افراد مبتلا به اختلال پانیک به این احساس های درونی توجه زیادی می کنند: "قلبم داره تند میزنه. دارم حمله قلبی پیدا می کنم" یا "احساس ضعف و گیجی می کنم. دارم از حال می رم (به این حالت، "گوش به زنگی نسبت به احساس های درونی" و "سوء تعبیر " آن ها می گویند). همچنین بسیاری از این افراد حمله پانیک را موقع خواب تجربه می کنند.»
بسیاری از بیمارانی که اختلال پانیک دارند "گذر هراسی" را هم تجربه می کنند. آن ها از موقعیت هایی که بیرون آمدن یا فرار از آن جاها مشکل است، می ترسند (مثلا، " ممکن است تو مترو دچار حمله اضطرابی شوم و جلوی مردم غش کنم"). آن ها ممکن است تنها در خانه نمانند و یا به تنهایی بیرون نروند. این افراد می ترسند که در مکآن ها یا موقعیت هایی مثل سوپر مارکت ها، بازار، قطار، مترو، هواپیما، پل، جاهای مرتفع، تونل، آسانسور و...دچار حمله پانیک شده و نتوانند از آن فرا کنند. اگر هم مجبور شوند به این مکان ها بروند معمولا به روش های گوناگون سعی می کنند در خود احساس در امنیت بودن" ایجاد کنند. مثلا همیشه همراه یک فرد دیگر بیرون بروند که بتواند در صورت لزوم به آن ها کمک کند. اگرچه این تلاش ها در کوتاه مدت موفقیت آمیز هستند، ولی در دراز مدت واقعا مشکل آن ها را تشدید می کند.
 توصیف علت پانیک:
تحقیقات نشان می دهد اختلال پانیک علل متعددی دارد و در واقع از ترکیبی از عوامل عوامل زیستی و روان شناختی ناشی می شود. اضطراب ممکن است وراثتی باشد و یا از تجارب اولیه زندگی آموخته شود.
افراد مبتلا به پانیک شدید به احساس های جسمی شان توجه کرده و آن ها را به شکل فاجعه آمیزی تعبیر می کنند. برای مثال، آن ها ممکن است به ضربان قلبشان توجه کرده و عجولانه نتیجه بگیرند که دارند حمله قلبی می کنند. همچنین موقعیت های استرس برانگیز ممکن است حمله های پانیک اولیه را در افراد مستعد فعال کنند - برای مثال، ترک خانه، مشکلات ارتباطی، جراحی، مسئولیت های جدید، یا بیماری جسمی.
برداشت های نادرستی که در مورد حمله پانیک وجود دارد
اکثر افراد، علایم پانیک را نشانه ای از وجود یک بیماری خطرناک جسمی، روانی یا از دست دادن کنترل تفسیر می کنند. آن ها ممکن است معتقد باشند که واقعا بیماری قلبی یا اسکیزوفرنی دارند، ممکن است ارتباطشان را با واقعیت را از دست بدهند، غش و یا سکته قلبی کنند؛ یا حوادث ترسناک دیگری برایشان اتفاق بیفتد. آن ها همچنین ممکن است بترسند که حمله های پانیک علامت یک مشکل شدید روانی باشد و در نتیجه ممکن است افسرده و وابسته شوند.
برخی هم ممکن است به غلط معتقد باشند که حملات پانیک علامت مشکلات عمیق و ریشه دار هستند. آن ها اغلب باورهای غیر واقع بینانه ای درباره اضطراب دارند، مانند اضطراب در هر صورت بد است "، و "من باید فورا از شر اضطرابم خلاص شوم". بقیه معتقدند که چون سال ها، اختلال پانیک داشته اند پس هیچ وقت نمی توانند بهبود پیدا کنند. با این همه، باید برای بیمار توضیح دهید که این بیماری به درمان خوب پاسخ می دهد. درمان شناختی- رفتاری به افراد کمک می کند برداشتها و قضاوت هایشان اشتباه شان را درباره این اختلال اصلاح کنند.»
درمان پانیک
برای حملات پانیک درمان های موثری وجود دارد. دو نوع مهم درمان، دارو درمانی و درمان شناختی رفتاری است. داروها کمک می کند تا علایم اختلال پانیک و گذرهراسی کم شوند. بنابراین لازم است تا هر وقت که پزشک صلاح می داند داروی خود را ادامه دهید چون قطع خودسرانه آن ممکن است موجب عود پانیک شود.
درمان شناختی رفتاری که در اینجا از فرم ختصر آن استفاده می شود از جمله موثرترین درمان ها برای اختلالات اضطرابی از جمله پانیک و گذرهراسی است. این درمان به بیمار کمک می کند تا اضطراب خود را با استفاده از تکنیک های آرام سازی کاهش دهد، باورهای غلط خود را در مورد علائم پانیک اصلاح کند، و با موقعیت هایی که از آن اجتناب می کند، بتدریج مواجه شود.
از بیمار چه انتظاری می رود
درمان شناختی رفتاری درمانی است که باید در آن مشارکت فعالی داشته باشید. از شما انتظار می رود هفته ای یک بار (گاهی بیش از یک بار در هفته) به جلسات درمان بیایید، فرمهای بررسی مشکلات را پر کنید و تمرین های درمانی را بین جلسات انجام دهید. گاهی یک دوره پنج جلسه ای برای درمان اختلال پانیک کافی نیست و ممکن است به جلسات بیشتری نیاز داشته باشید. در این صورت، شما را به متخصص روان شناسی بالینی ارجاع می دهیم تا درمان کامل تری را برای شما انجام دهد.

5. تعیین اهداف درمان
همچنین در جلسه اول باید با بیمار در مورد اهداف درمان به توافق برسید. بیماران از این نظر تفاوتهایی با هم دارند. برخی از آنان می خواهند بلافاصله حالشان خوب شود، تمایلی به انجام تمرین های درمانی ندارند، ایرادی در افکار شان نمی بینند و غیره. در مقابل، تعدادی دیگر از آنان اهل مشارکت فعال در درمان هستند، تمرین ها را کامل انجام می دهند، افکار منفی را به خوبی شناسایی می کنند و از توصیه های درمانگر تبعیت می کنند. بنابراین، با بیمار در این مورد به توافق برسید که در جلسات درمان به دنبال چه چیزی هستید، چه مقدار بهبودی را انتظار دارید، چقدر کار و تمرین نیاز هست، مداخله چقدر طول می کشد، و اگر نتیجه دلخواه حاصل نشد چه کارهای دیگری باید انجام گیرد. در پایان جلسه از بیمار بخواهید اگر سوالی و یا ابهامی وجود دارد، بپرسد.

دانلود پکیج (پروتکل) درمان شناختی رفتاری برای اختلال وحشت زدگی (پانیک)